انتخابات آزاد و آزادانه + کاریکاتور
اصلاحطلبان دور هاشمي را خالي كردند/ پايان «عمر سياسي» مرد هشتاد ساله
گروه سياسي ـ محمد پورغلامي: از شواهد امر چنين بر مي آيد كه مرد 78 ساله سياست عليرغم سن بالاي خود اما هنوز هم تمايل به كار اجرايي، آن هم در بالاترين سطوح خود دارد.
به گزارش بولتن نیوز، گويا نام هاشمي رفسنجاني ميبايست با تمامي انتخابات ايران گره بخورد. اين مرد نزديك به هشتاد سال سن، زماني كه دورهي هشت سالهي رياستجمهوريش تمام شد، دست از حضور در صحنهي انتخابات نكشيد. او ابتدا بخت خود را در انتخابات مجلس ششم آزمود. انتخاباتي كه اصلاحطلبان، سكان اجرايي كشور را در دست داشتند و توانستند با «مهندسي آراء» شهر تهران، نيروهاي تندروي جبههي اصلاحات را وارد ميدان كرده و «عاليجناب سرخپوش» (عنواني كه اصلاحطلبان آن روزي به هاشمي ميدادند) را از صحنهي ميدان به در كنند. جالب آنكه يكي از اركان اصلي تقلب در انتخابات تهران، كسي بود كه امروزه در نوشتههاي تخيلي خود، دائما صحبت از تقلب در انتخابات سال 88 به ميان ميآورد. اين «آقاي تقلب» كسي نيست جز «مصطفي تاجزاده»! البته در مورد خيانتهايي كه تاجزاده به انقلاب اسلامي كرد بايد در مطلب جداگانهاي به آن پرداخت اما به هر تقدير عملكرد اين آقاي تقلب و همپالگيهايش موجب شد تا هاشمي از مجلس ششم باز بماند.
اين البته انتهاي حضور هاشمي در انتخابات نبود. شش سال بعد و در موسم انتخابات رياستجمهوري نهم، هاشمي بار ديگر وارد ميدان انتخاباتي شد. طرفداران هاشمي براي آنكه بتوانند خاطرهي بد ملت از دوران «تعديل اقتصادي» او را لاپوشاني كنند، شعار «هاشمي 2005» را سر دادند و با استخدام دختران و پسران تينيجر و راهاندازي كارناوالهاي انتخاباتي، سعي در «آپ ديت» كردن او داشتند. بسياري از اصلاحطلبان ديروزين كه هاشمي را دشمن شمارهي يك اصلاحات ميدانستند، به جمايت از وي برخاستند. اين البته از عجائب زندگي «دو زيست» اصلاحطلبان ايراني است كه اگرچه گاهي به «راست» غش ميكنند و گاهي «چپ»، اما «قدرت» و «ثروت» دغدغهي هميشگي آنان در طول تاريخ بوده است. اصلاحطلبان حاضرند براي ماندن در قدرت و داشتن ثروت، با هر كس و هر چيزي «ائتلاف» كنند حتي اگر آن شخص عاليجناب سرخپوش دوران اصلاحات باشد! حتي اگر آن چيز، «سي آي اِي»، «اينتليجنت سرويس»، «ام آي سيكس» و «موساد» باشد؛ و مگر در فتنه 88 چنين نكردند!
باري، شايد اگر هر كس به غير از هاشمي بود هنگامي كه «دشمنان» ديروز خود را ميديد كه امروز لباس «دوستان» به تن كردهاند و گرد او جمع شدهاند، هرگز وارد انتخابات نميشد. شايد اگر هر كس به غير از هاشمي بود زماني كه ميديد رقباي انتخاباتي او كساني هستند كه روزگاري جزو «مديران مياني» دولت وي محسوب ميشدند، هرگز ذلت رقابت با آنان را نميپذيرفت. چه آنكه شكست يك سياستمدار از مديران مياني خود، به معناي پايان «عمر سياسي» وي محسوب ميشود. شكست يك سياستمدار بزرگ از سياستمداران كوچك، به معني آن است كه افكار عمومي جامعه ديگر از او رويگردان شده و دنبال نيروهاي جوانتر و ايدههاي جديدتري ميگردند. اما هاشمي، اين سياستمدار بزرگ، خود را «كوچك» كرد و به رقابت با قاليباف و احمدينژاد و لاريجاني و امثالهم پرداخت و حدث ما حدث.
در انتخابات رياستجمهوري دهم نيز اگرچه هاشمي بهصورت مستقيم حضور نداشت اما نام و اقدامات او براي همگان مشهود بود. او براي آنكه رقيب چهار سال پيش خود يعني احمدينژاد را بر زمين زند، با سه كانديداي ديگر دست دوستي داد و استراتژي «هر كس جز احمدينژاد» را دنبال كرد. در ديگر سو، احمدينژاد نيز كه به خوبي ميدانست هاشمي به پايان عمر سياسي خود رسيده و مردم نيز دلِ خوشي از «دولت سازندگي» وي ندارند، از همين حربه استفاده كرد و در مناظرات انتخاباتي، هاشمي را رقيب اصلي خود معرفي كرد. معلوم است كه «مردم» در انتخاب بين احمدينژاد و هاشمي، احمدينژاد را انتخاب خواهند كرد. و چنين نيز كردند.
با همهي اين شكستها گويا هاشمي همچنان مصرّ است كه مجددا وارد انتخابات رياستجمهوري پيشرو شود. اين البته به منزلهي بزرگترين اشتباه سياسي هاشمي در تمام طول عمر او خواهد بود. در هيچ كجاي جهان سابقه ندارد كه سياستمداران بزرگ پس از كنارهگيري از سياست، مجددا به ميدان «عمل سياسي» بازگردند. سياستمداران كاركشته و برجسته ترجيح ميدهند به جاي آن، به «كانونهاي فكر» و «مراكز سياستگذار» كوچ كرده و «نظر سياسي» را به «عمل سياسي» اولويت دهند. به همين علت است كه امروزه نام سياستمداران بزرگي چون برژينسكي و كسينجر با نام اتاقهاي فكر مهم ايالات متحده عجين شده است. آنان به خوبي ميدانند كه اهميت اين مراكز سياستگذار به مراتب مهمتر از «عمل سياسي» است. و اين چنين است كه نام و آوازهي آنان هنوز كه هنوز است در كل جهان زبانزد است. شايد اگر هاشمي اهميت مسئوليتي كه رهبرانقلاب به او سپرده است را ميدانست و بر جايگاه رياست «مجمع تشخيص مصلحت نظام» تكيه ميزد، به مراتب ميتوانست شخصيتي تأثيرگذارتر از حيث فردي و جمعي باشد. اما وي گويا «عمل سياسي» معطوف به «قدرت» و «ثروت» را ترجيح ميدهد.
از سويي ديگر با قويتر شدن احتمال حضور هاشمي در انتخابات يازدهم رياستجمهوري به نظر ميرسد طيف گستردهاي از اصلاحطلبان و اپوزيسيون كه تا چندي پيش حامي وي بوده و او را محور وحدت معرفي ميكردند، حال به تكاپو افتاده و درصدد منصرف و يا حذف كردن او برآمدهاند. نيروهاي مهم مجمع روحانيون مبارز تقريبا مخالف اجماع اصلاحطلبان حول محور هاشمي هستند. محمدرضا عارف، مهمترين چهرهي طيف اصلاحطلبان در انتخابات يازدهم نيز گفته است تنها حاضر است به نفع خاتمي از ميدان انتخابات كنارهگيري كند و لاغير. چند روز پيش مسعود بهنود، از نويسندگان روزنامههاي زنجيرهاي ديروز اصلاحطلبان و سايتهاي زنجيرهاي امروز اپوزيسيون نيز در مطلبي كه در سايت سلطنتي بي.بي.سي فارسي منتشر شد، حضور هاشمي در انتخابات را به سخره گرفت. اينها همه يعني شكافي در بدنهي اصلاحطلبان مبني بر بودن يا نبودن حول محور هاشمي صورت گرفته است. به نظر ميرسد كه با نزديكتر شدن به موسم انتخابات، اين شكاف بيشتر از گذشته هم بشود.
حالا تصميم با اين مرد هشتاد سالهي سياست ايران است. آيا او ترجيح ميدهد مانند سياستمداران بزرگ، «نظر سياسي» را ترجيح داده، و يا بار ديگر بخت خود را در انتخابات ايران بيازمايد. انتخاباتي كه بسياري از ناظران بر آن عقيدهاند در صورت شكست هاشمي، او با دستان خود، پايان عمر سياسي خود را رقم زده است.
توهین بی شرمانه محمد نوری زاد به آیت الله خوشوقت+سند
فعالیت نیروگاه اتمی بوشهر متوقف شده است!
نظرات شما عزیزان: