چرا جهان، دیروز تمام نشد؟
دانشمندان ناسا که در مورد عدم صحت شایعات مضحک اخیر درباره «پیشگویی مایاها مبنی بر پایان جهان در روز 21 دسامبر!» کاملا مطمئن هستند، ویدیوی خود با عنوان «چرا جهان دیروز تمام نشد؟» را زودتر از موعد مقرر منتشر کردهاند.
روز اول صفر؛ ورود اسرای کربلا به شهر شام
همه جا تزیین شده است، بسیاری از رهگذران لباس نو پوشیدهاند و به یکدیگر تبریک میگویند، اینها را حاکم وقت به مردم حکم کرده است و این در ادامه تبلیغات ایام طولانی گذشته است... جارچیان احکام حاکم را با صدای بلند در سطح شهر شام جار میزنند... روز اول صفر است، قرار است اسرای واقعه کربلا را از دروازه کوفه، وارد شهر کنند.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، امروز مصادف است با روز اول ماه صفر، رخدادهای این روز به شرح زیر است:
وارد کردن سر مطهر امام حسین (ع) به شام
بنیامیه این روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسین (ع) به شام عید قرار داد.
ورود اهل بیت (ع) به شام
با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیت (ع) به دمشق، یزید دستوراتی صادر کرد از جمله آنکه:
1.تاجی جواهر نشان و تختی مرصع به سنگهای قیمتی آماده کنند.
2.بزرگان هر صنف با کمک یکدیگر شهر را در کمال زیبایی زینت کنند.
3.تمام اهل شهر لباسهای زینتی بپوشند و خود را بیارایند.
4.همگی در معابر رفتوآمد کرده، به یکدیگر تبریک بگویند.
5.پس از آمادگی کامل با طبل و شیپور به استقبال اسرا بروند.
6.جارچیان در شهر جار بزنند "سرهای بریده و زنان و اطفال کسانی به شهر وارد میشوند، که به قصد براندازی حکومت عازم عراق بودهاند، ولی عامل خلیفه یعنی "ابن زیاد" آنها را کشته است. هر کس خلیفه را دوست دارد امروز شادی کند".
شامیان نیز کوتاهی نکرده و بر فراز بامهای خانهها بیرقهای رنگارنگ برافراشتند و در هر گذری بساط شراب پهن کردند.
نغمه آوازه خوانان بلند بود و مردم دسته دسته به سوی دروازه کوفه در دمشق میرفتند و عدهای از شهر خارج شده بودند. این در حالی بود که اهل بیت(ع) مصیبت زده و داغدار پیامبر (ص) را - که جبرئیل امین پاسبان حریم محترمشان بود- همراه با نیزهداران تازیانه به دست و بیرحم وارد دروازه ساعات کردند. شامیان همین که اسرا را دیدند زبان به جسارت گشودند.
در آن شهر چه گذشت...؟ قلم را یارای نوشتنش نیست.
منبع:
- تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری، انتشارات دلیل ما، 1387
یک مخالف نظام در موسسه شعر و ادب انقلاب!
به نقل از ندای انقلاب؛ اگر اهل فرهنگ و ادب باشید و علاقهای هم به شعر انقلاب و مذهبی داشته باشید حتما تاکنون موسسه «شهرستان ادب» را شنیدهاید. مدیر این موسسه علیمحمد مودب از شاعران خوشنام انقلاب است و اشعار و غزلهای زیبای وی در خاطر شعر دوستان هست.
«شهرستان ادب» توانسته است با همکاری دیگر شاعران سرشناس انقلاب اسلامی با تشکیل گروههای استعدادیابی و نیز برپایی اردوهای ادبی ویژه شعر انقلاب شاعران جوان زیادی را که دلبسته انقلاب هستند گرد خود آورده و امید زیادی برای آینده شعر انقلاب ایجاد کند.
سوای این مسائل بخش انتشارات این موسسه نیز با انتشار آثار این شاعران و دیگر نویسندگان و شاعران انقلاب سعی در نشر اندیشه دینی و مذهبی دارد. اما موضوع اصلی این نوشته انتشار کتابی با عنوان «وقتی دلی» از سوی این موسسه است.
نویسنده این کتاب محمدحسن شهسواری از نویسندگان معاند داخل نظام است که اخیرا کتاب خود را علیرغم داشتن مجوز! در اعتراض به ممیزی وزارت ارشاد به صورت رایگان در اینترنت منتشر کرد.
کتب قبلی این نویسنده سراسر مسائل مبتذل و شرمآوری است که ذکرش هم درست نیست ولی این اثر نویسنده با سفارش این موسسه! برای پیامبر اسلام! نوشته شده است و نویسنده در گفتوگویی که درباره این کتاب داشته گفته است به خاطر این که رمان درباره پیامبر است کلمهای ناشایست ننوشتم در حالی در دیگر آثارم نمیتوانستم از این کلمات استفاده نکنم. (نقل به مضمون)
نکته دیگر درباره سوابق این نویسنده حضور فعالش در فتنه ۸۸ است که با مشارکت شخصی به نام سیدرضا شکراللهی در سایت خوابگرد صورت میگیرد.
رادیو فردا عزادار شد!
اقدام شوکه کننده بود. اگرچه بارها و بارها این عمل تکرار شده بود اما با این شکل و شمایل عجیب و غریب تقریبا نمی توان معادل آن را پیدا کرد! فردی تصمیم می گیرد پدر، مادر و بعد حدود ۳۰ نفر از کارکنان و دانش آموزان دبستانی را هدف حدود ۱۰۰ گلوله با دو اسلحه قرار دهد و سپس احتمالاً خود را هم بکشد! در دنیایی که صلح و آرامش و حقوق بشر، به شکرِ خدا دارای هواداران بسیاریست و مرکزیت و علمداری آن در آمریکاست! حال در مرکز این جامعه نمونه، مدینه فاضله، کشور متمدن، آخرِ لذت دنیا، آزادترین جامعه و خلاصه اصلاً همه ما باید تمام انبیا و ائمه (علیهم السلام) را فراموش کنیم و به دینِ جدیدمان به نام "منشور حقوق بشر" که آخرین کتابِ زمینی و البته مهم تر از کتب آسمانی می باشد بیاندیشیم، جای تعجب فراوان دارد اما تعجب برانگیز تر از آن نوعِ پوشش خبر توسط رادیو فرداست!
به گزارش بولتن نیوز به نقل از رادیو دیروز، رادیو فردا پس از این فاجعه، آن را به این شکل پوشش رسانه ای داد:
"تيراندازی در دبستانی در آمريکا دست کم « ۲۷ کشته» بر جای گذاشت"
دستکم دو نکته از تیتر دریافت میشود: اولاً تعداد کشته شدگان از تعداد کشته شدگانی که تلویزیون ایران اعلام کرده، کمتر است (تا مخاطب هنوز هم با این یک نفر تفاوت، در آمار منتشره توسط جمهوری اسلامی تردید نماید و هم برای مخاطبی که فقط تیتر ها را می خواند، بحثی پیرامون یک پسر قاتل وحشی، به میان آورده نشود. حال اگر خدای ناکرده همین ماجرا در ایران رخ می داد حتما تیتر رادیو فردا اینگونه می بود: پسری مسلمان، حداقل ۴۰ نفر را در دبستانی به رگبار بست و حمام خون به راه انداخت).
در ادامه از بین کشته شده گان فقط به نام مدیر و روانشناس دبستان اشاره می گردد تا عنوان شود، علیرغم بها دادن به مسائل روانشناختی در این دبستان، چنین حادثه ای رخ داده!
بعد، از تیر انداز فقط به عنوان فردِ مهاجم نام برده می شود و نه پسری ۲0 ساله! و در پایان، رادیو فردایی که همه هستی اش را مدیون آمریکاست موفق نمی شود هیچ اطلاعاتی از سن این مهاجم به دست آورد حال آنکه این رسانه نما، به رغم اذعان به نداشتن حتی یک خبرنگار در ایران، همیشه مدعیست خصوصی ترین اطلاعات را حتی در بازداشتهای انفرادی به دست می آورد!
پس از آنکه مجدداً نام روانشناس به عنوان یکی از اولین افرادی که همزمان با شنیده شدن صدای تیر به سمت محل حادثه می شتابد، ذکر می شود، عنوان می گردد که:
"باراک اوباما،رييس جمهوری آمريکا، با خانواده های قربانیان این حادثه ابراز همدردی کرد.
به گزارش رویترز، باراک اوباما که در کاخ سفید صحبت می کرد،گفت:در اینجا نه به عنوان رئيس جمهور، بلکه به عنوان يک پدر صحبت می کنم.
باراک اوباما که در حین صحبت کردن چندبار اشک هایش را پاک کرد، افزود:«اکثر کسانی که در رويداد امروز کشته شده اند، کودک بودند. کودکان زيبايی که ۵ تا ده ساله بودند، که تمام زندگی؛ جشن تولد، جشن فارغ التحصيلی و ازدواج پيش روی خود داشتند»
باراک اوباما خواستار اقدامی «معنی دار» فارغ از مسائل سیاسی برای مقابله با این گونه حوادث شد.
باراک اوباما کمی پيشتر برای ادای احترام به قربانيان اين حادثه دستور نيمه برافراشته شدن پرچم آمريکا را تا روز سه شنبه صادر کرد."
نکاتی که رادیو دیروز از این جملات استنباط می کند از این قرار است:
۱. دیگر عدم حضور مقام اول کشور در محل حادثه اهمیتی ندارد (کاری که پس از وقایع اینچنینی در ایران اگر از جانب مقامات ایرانی انجام نشود، امکان تهیه چندین ساعت خبر را به رادیو فردا می دهد مثلاً ابتدا عنوان می گردید که چرا در زلزله تبریز، فقط معاون اول رییس جمهور حضور یافته).
۲. نقش پدر را داشتن فقط برازنده قد و قامت اوباماست و مقامات ایرانی ای که اینگونه سخن می گویند همیشه مورد تمسخر رادیو فردا واقع میشوند.
۳. اوباما فردی کاملاً انسان و دارای احساسات فوق العاده انسانی می باشد، پس علیرغم مرد بودن و رییس جمهور بودن، این مساله که چند بار گریه کند کاملاً طبیعی است. حال مراجعه شود به انواع و اقسام تیتر ها و موضوعاتی که رادیو فردا در مورد گریه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) با آن ارتزاق می نموده و می نماید.
۴. بلافاصله اقدامی توجیه کننده و تسلی بخش عنوان می شود، اینکه وی خواستار اقدامی معنا دار فارغ از مسائل سیاسی شده است! آیا واکنش طبیعی کسی که جد اندر جد قاتل وخون آشام بوده، و با فرهنگ مبتنی بر سکس و خشونت و دنیای مجازی و حقیقی اینچنینی رشد می کند، ارتباطی با تحقیقات سیاست زده پیدا خواهد کرد؟ آیا این مساله موید آن است که همیشه تحقیقات آمریکاییها، سیاست زده است، و این یعنی نتایج واقعی تحقیقاتشان در مورد ایران همیشه با جهت گیریهای سیاسی منحرف می شود؟
۵. نکته مهم بعدی عنوانِ نیمه برافراشته بودن پرچم آمریکا به دستور وی است. آیا این اقدام دردی از جان باختگان سیاستهای ضد انسانی آمریکا مداوا خواهد نمود؟
و اما نتایج دیگر:
۶. این بار در گزارش رادیو فردا عوامل این رخداد ذکر نشدند! فقط قولِ حل شدن تبعات داده شد. حا آنکه اگر خدای ناکرده مثلاً دانش آموزانِ ایرانی در اتوبوسی در راه بازگشت از مناطق جنگی در چند ده کیلومتری شهرشان (بروجن) دچار سانحه می شدند و جان می باختند، رادیو فردا به جای تسلا دادن، به ریشه یابی مصیبت، آن هم از نوعی که خود می خواهد، می پرداخت و تا ماه ها از اینکه چرا باید مناطق جنگی مورد بازدید واقع شود گزارش تهیه می کرد!
۷. به جای درج تصویری از صحنه جنایت که خود در برانگیختن احساسات مخاطب نقش به سزایی دارد، با عکس عزاداری و گریه بازماندگان مواجه می شویم! یعنی از ابتدا با رسانه ای طرف هستیم که می خواهد سرپوش بگذارد نه اینکه به رسالتش عمل نماید و مقصرین و ریشه های اجتماعی این نابه هنجاری را بیابد.
وقتی ضد انقلاب به مهدی هاشمی خط می دهد که چه بکند !!
واکاوی بخش دیگری از گفت و گوی مهدی هاشمی با نیک آهنگ کوثر عضو فراری جریان اصلاحات و فتنه نشان می دهد که چگونه کوثر به مهدی هاشمی توصیه می کند که تاکتیکتان را در مباره علیه نظام عوض کنید.
نیک آهنگ کوثر در این گفت و گو خطاب به مهدی اظهار می دارد :شما یک موضع مشخص دارید ، در طول این مدت بازی یی که حکومت دارد با سیستم خبری اش می کند هیچ تاثیر مثبتی روی موضع شما نداشته. کی بالاخره می خواهید رو بازی کنید؟ آیا آمده اید در فضای عمومی صحبت کنید؟ شما لزومی ندارد که بروید مصاحبه با بی بی سی بکنید. یک کنفرانس خبری بگذارید. چیزی که دارم می بینم این است که روندی که شماها دارید انجام می دهید تبدیل به یک روند فرسایشی می شود و آنها امکان بازی شما را می گیرند بازی اینترنت بازی قوی یی نیست مگر ضریب نفوذ اینترنت چقدر است؟ در این جنگ روانی باید تاکتیک را قوی تر و محکم تر کنید ، تهاجم مهم نیست ، بایدحرکتهای آنها را از قبل بدانید و حملات کاملا معتبر انجام بدهید. نقطه ضعف شما را رو بازی نکردن می بینم من فکر می کنم باید تاکتیک را عوض کنید نشانه ها را بررسی کنید از زمانی که حسن (لاهوتی فرزند فائزه هاشمی) را بازداشت کردند از زمانی که کیش را رجانیوز زد بعد دانشگاه آزاد و بعد در مجلس خبرگان آنطوری بازی کرد آقای هاشمی ممکن است بگویید مصلحت این است نه از نظر مردم مصلحت این نیست. باید نمودار را ببرید بالا با این روشهایی که من می بینیم... ، در روش شما هیچ نکته مثبتی نمی بینم. مهم برای کسی که دارد فضا را می بیند امتیازات عملی است که آقای هاشمی گرفته باشد ، منطقی را دارید دنبال می کنید که غیرمنطقی هم نیست اما الان بیایید آمارگیری بکنید خاموشی نسبی که در جنبش اتفاق افتاده است اگر بخواهند فعالیت مجدد بکنند چقدر غیرعملی است. گرچه من عضو جنبش سبز هم نیستم." فایل صوتی لو داده شده توسط نیک آهنگ کوثر علاوه بر اثبات تداوم ارتباط وی با مهدی هاشمی، نه تنها یک نکته مهم و تکان دهنده بلکه فاجعه ای در خود دارد و آن اینکه نیک آهنگ در استخدام مزدور برای مهدی هاشمی با وی همکاری کرده و به قول خود او یک روزنامه نگار را، جهت قلم به مزدی به مهدی هاشمی معرفی نموده است. در بخش های دیگری از این گفت و گو مهدی هاشمی از نیک آهنگ کوثر ضد انقلاب لاییک می خواهد تا با فحاشی وی را در رسانه ها بیشتر مطرح کند. وی با اعتراف به اینکه روز به روز حلقه بر فتنه گران تنگ تر می شود، خطاب به کوثر می گوید : من گفتم به شما! شماها باور نکردید ، این اشتباهی که شما در دوم خرداد کردید و اقای هاشمی را از خاتمی جدا کردید ، این دفعه هم شما دعوا راه انداختید . همان دوم خرداد که ( اصلاح طلبها ) به ما فحش دادند ما گفتیم هدفمان مشترک است و دعوا راه نینداختیم . ما میتوانستیم اما تفاهم کردیم که همه نیروها باید متحد بشویم و جلوی نظام بایستیم ، استراتژی ما از روز اول همین بوده است ."
نظرات شما عزیزان: